سال 2015 از جانب دادگاه عالی جمهوری تاجیکستان فعالیت حزب نهضت اسلامی تاجیکستان همچون حزب افراطگرای-تروریستی قطع شده بود. (متن کامل مصوبه دادگاه عالی تاجیکستان در سامانه “خاور” در بخش “امنیت” جای داده شده است). عوامل تصویب چنین مصوبه نسبت به سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی خیلی زیادند و در این خصوص کارشناسان در مطبوعات دوری بسیار نوشته‌اند. اندیشه کارشناس ما قمر نورالحق اف نیز وابسته به همین موضوع است.
نویسنده این سطرها نیز در مورد این مسئله چند مقاله‌ای نوشته است. با سبب آنکه همه عوامل جدی از جانب دادگاه عالی جمهوری تاجیکستان قطع فعالیت حزب مذکور را در یک مقاله بیان کردن امکان‌ناپذیر است، ما تنها در باره یکی از سببهای آن در اساس آثار سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی مختصرا معلومات خواهیم داد، تا که حمایتگران سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی در کشورهای اروپا و کمیته حقوق انسان سازمان ملل متحد، که جمهوری تاجیکستان را به محدود کردن حقوق و آزادی های دینی انسان گنهکار می‌کنند، از اصل واقعه واقف باشند.

جمهوری تاجیکستان واقعا دولت دنیوی بوده، در قانون‌‌گذاری آن به حفظ حقوق و برابری همه ملت ها و پیروان ادیان مختلف کفالت داده شده است. در ماده 8 قانون اساسی جمهوری تاجیکستان آمده است: “مفکوره هیچ یک حزب، اتحادیه جمعیتی، دینی، حرکت یا گروهی نمی‌تواند به حیث مفکوره دولتی اعتراف شود…تشکیلاتهای دینی از دولت جدا بوده، به امور دولتی مداخله کرده نمی‌توانند. تأسیس و فعالیت اتحادیه‌های جمعیتی و احزاب سیاسی، که نژادپرستی، ملتگرای، خصومت، بدبینی اجتماعی و مذهبی را ترغیب می‌کنند، منع است”.
همچنین در قانون اساسی جمهوری تاجیکستان آمده است: “همه در نزد قانون و دادگاه برابرند. دولت به هر کس، قطع نظر از ملت، نژاد، جنس، زبان، اعتقاد دینی، موقع سیاسی، وضع اجتماعی، تحصیل و مال و ملک حقوق و آزادیها را کفالت می‌دهد (ماده 17)”، “هر کس حق دارد مناسبت خود را نسبت به دین مستقلانه معین نماید، علی‌حده و یا یکجایه با دیگران دینی را پیروی نماید و یا پیروی نکند، در مراسم و رسم و آیین های دینی اشتراک نماید (ماده 26)”.
چنین کفالتهای حقوقی هستند، که امروز در جمهوری تاجیکستان پیروان ادیان گوناگون در فضای آزاد سیاسی کار و زندگی می‌کنند و هیچ گونه نزاع دینی، نژادی، ملی و غیره میان آنها وجود ندارد. پیروان همه ادیان، چه در جشن و مراسم و چه در حالتهای غم و اندوه در مراسم همدیگر شرکت می‌ورزند، دست همدیگر می‌گیرند، به همدیگر کمک بی‌غرضانه می‌کنند.
اما غرضهای سیاسی سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی، که به منافع گیاسیاسی حکومت اسلامی جمهوری اسلامی ایران سخت علاقه‌مند بود و می‌باشد، همه این دستاوردهای دولت دنیوی تاجیکستان را نمی‌توانست بیند. سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی هنوز سالهای 90 قرن 20 با پشتیبانی مالی، حربی-سیاسی و ایدئولوژی حکومت ایران در تاجیکستان “انقلاب اسلامی” نوع ایرانی را ره‌اندازی نموده بود، که عواقب خرابی‌آور آن به همه جهانیان معلوم است. اما سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی از اعمال افراطگرای-تروریستی سابقه خود پشیمان نشده، با پشتیبانی حکومت اسلامی ایران پس از امضای قرارداد رضایت ملی و صلح تاجیکان 27 ژوئن سال 1997 فعالیت افراطگرای-تروریستی خود را ادامه داده، با مقصد در آینده زمینه اجتماعی را برای “انقلاب اسلامی” نوبتی راه‌اندازی کردن، پیوسته گرایش تشیع و غایه‌‌های “انقلاب اسلامی” را در تاجیکستان ترغیب نمود و قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان را در مورد دین خراب می‌کرد.
در نهایت سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی ماه سپتامبر سال 2015 با دست ژنرال حاج حلیم نظرزاده، که حکومت جمهوری تاجیکستان به سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی باور کرده، او را معاون وزیر دفاع جمهوری تاجیکستان تعیین نموده بود، خواست در تاجیکستان کودتای دولتی عملی سازد. این عمل سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی آشکارا خراب ساختن طلبات پروتکل سازشنامه صلح تاجیکان و قواعد حقوق بشر بود، زیرا این سازشنامه زیر حمایه و نظارت سازمان امنیت و همکاری اروپا امضا شده است.
این جا برای نمونه یکی از فعالیت های ترغیباتی-اقراطگرای سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی را بعد آشتی ملی در سال 1997 مورد بررسی قرار خواهیم داد، که سیمای حقیقی و فعالیت این حزب را، که به تمام قواعد حقوق بشر اختلاف دارد، آشکار می‌سازد.
مورد یادآوری است، که در ماده 30 قانون اساسی جمهوری تاجیکستان آمده است، که “تبلیغات و تشویقاتی، که بدبینی و خصومت اجتماعی، نژادی، ملی، دینی و زبانی را برمی‌انگیزند، منع است”، که به اسناد حقوق بین‌الملل، از جمله به ماده 55 نظامنامه سازمان ملل متحد از 26 ژوئن سال 1945 پره موافق می‌آید. بنا بر این در قانون جنایتی جمهوری تاجیکستان (ماده 189) برای برانگیختن کینه و عداوت ملی، نژادی، محلگرای و دینی وابسته به خصوصیت های ظاهر گردیدن این نوع جنایت جوابگری جنایتی به مهلت از 5 تا 12 سال محروم کردن از آزادی پیش‌بینی شده است. ولی سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی، که هنوز از سالهای 90 قرن 20 همچون پیاده‌سازنده نقشه‌های گیوسیاسی حکومت اسلامی جمهوری اسلامی ایران به میدانها با شعارهای “نیست باد آمریکا”، “نیست باد سیونیسم” و غیره‌ها برآمد می‌کرد، دیگر بدبینی نژادی، دینی و ملی خود را نسبت به مردمان یهودی و نصرانیان در چارچوب شعارهای سیاسی محدود نکرده، به نشر کتاب های ترغیبکننده نفرت و بدبینی نسبت به یهودیان و نصرانیان آغاز نمود، تا که نفرت و بدبینی مردم مسلمان تاجیکستان را بیدار و جهاد را به مقابل آنها از نگاه اسلامی اساسناک نماید.
مثلا، کتاب “چرا از اسلام روی گرداندی؟”، که کمیته فرهنگی نهضت اسلامی تاجیکستان نشر کرده است، سراسر از تحقیر یهودیان و نصرانیان عبارت بوده، از تعلیمات امام خمینی و غایه‌‌های “انقلاب اسلامی”، که امروز حکومت اسلامی ایران آن را به کشورهای دیگر منتقل کردن می‌خواهد، سرچشمه می‌گیرد. بخش اول کتاب “ماهیت یهود” نام داشته، قسمت نخست آن را “ملت منفور” تشکیل می‌دهد. از جمله، در این قسمت آمده است: “هیچ ملتی در عالم یافت نمی‌شود، که مانند ملت یهود منفور و لجباز باشد. سرسختی و لج‌بازی این ملت در تاریخ سابقه ندارد. روش گفتگوهایش با حضرت موسی (ع) و درخواستها و ایرادهایش از آن پیامبر و تلاشها و کوششهای این پیامبر بزرگوار در بیداری این قوم مبغوض و آن گاه مصیبت های سختی، که در سر حضرت موسی (ع) از جانب آنها وارد آمده، نمونه‌ای از منفور بودن این ملت است” (1:32)
سپس در دوام متن یهودیان همچون سیاهسازنده تاریخ بشر توصیف می‌یابند: “درخواست دیدن خدا، گرایش به گوساله‌پرستی، خودکشی و صدها دیگر کردارهای نفرت‌انگیز این ملت در زمان حضرت موسی (ع) کارنامه تاریخ بشر را سیاه کرده است” (1:32). در یک وقت در کتاب بدون هیچ دلیل مشخص یهودیان نه تنها در برانگیختن جنگهای منطقه ای و مذهبی، حتی جنگهای یکم و دوم جهان و تأسیس ادیان جدید غیرسنتی، به مثل بهائیه در ایران و غیره گنهکار دانسته می‌شوند: “بیشتر جنگهای منطقوه ا و مذهبی، حتی جنگهای جهانی اول و دوم با دست سرمایه‌داران و میلیونیرهای یهودی پدید آمده‌اند. ادیان تازه‌ای، که در زمان ما ساخته شده‌اند، مثل بهایگری و قادیانیگری و غیره با دست این سیونیستهای پلید ترویج و تبلیغ می‌شوند” (1:32). چنانی که می‌بینیم، مؤلف نهضتی هنگام نوشتن سطرهای مذکور حتی آن دلیل تاریخی را، که جنگ دوم جهان از جانب آلمان فاشیستی آغاز یافته، در این جنگ اساسا یهودیان مورد قتل عام فاشیسم قرار گرفته بودند، به نظر نگرفته است. زیرا برای سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی منافع مغرضانه از همه گونه حقیقت تاریخی بالا قرار می‌گیرند.
همه این افکار افراطی سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی نسبت به یهودیان اصلا تکرار همان اندیشه‌های امام خمینی و سروران حکومت اسلامی جمهوری اسلامی ایران معاصر می‌باشند و بار دیگر ثابت می‌سازند، که سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی در تاجیکستان توسط بیدار کردن حس بدبینی مسلمانان نسبت به یهودیان و نصرانیان نقشه‌های گیوسیاسی جمهوری اسلامی ایران را پیاده ساخته، غایه‌‌های “انقلاب اسلامی” را می‌خواست در تفکر تاجیکستانیان جای سازد. هنوز امام خمینی در کتابش “حکومت اسلامی” گفته بود: جهان معاصر دوقطبه می‌باشد: در یک قطب آن مسلمانان جمع آمده‌اند، ولی در قطب دیگر دشمنان اسلام در سیمای امپریالیستان، حکومتداران بیدادگر و ظالم و مرتدان، یهودیان، نصرانیان و متریالستان با مقصد ویران ساختن حقیقتهای اسلامی و فریب دادن خلقهای مسلمان متحد شده‌اند (2:29). چنانی که می‌بینیم، میان افکار سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی و امام خمینی و سروران حکومت اسلامی جمهوری اسلامی ایران فرق جدی به مشاهده نمی‌رسد.
در بخش دوم کتاب ذکرشده نظر اسلام و مسیحیت در مسائل شناخت خدا، توحید و تسلیس، پیغمبران، از جمله حضرت مسیح و انجیل مقایسه شده، تعلیمات دین نصرانی دایر به این مسائل از نگاه اسلام تنقید و رد می‌گردد. مثلا، تعلیمات انجیل دایر به خدا غیرعقلانی حسابیده شده است و خدای نصرانی گویا خدایست، که از کرده‌اش پشیمان، انسانگونه، در چشم عیان و ناتوان بوده است (1:42-43).
مسلم است، که دین نصرانی یکی از ادیان توحیدی بوده، موافق تعلیمات انجیل روح بدون اول، بی‌آخر و تغییرنیابنده در ماهیت، حکومت، عدل، نعمت و حقیقت خود است و خدای واحد در سه سیما ظاهر گردیده، دارای همان صفتهایست، که خدای یگانه آنها را دارد. اما سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی وحدانیت خدای نصرانی را رد کرده، مسیحیان را به شرک (بسیارخدای) گنهکار می‌داند. به گفته نهضتیان، “مسیحیان پس از رفتن حضرت مسیح (ع) سه‌گانه پرستی و اعتقاد به فرزند خدا بودن مسیح (ع) را از مشرکان گرفته و آن را با دین پاک مسیح، که جز یکتاپرستی نبود، به هم آمیخته‌اند” (1:47). خلاصه، با چنین طرز تفسیر دین نصرانی نهضتیان مسیحیان را همچون کافر اعلام داشته‌اند. هدف به “کفر” گنهکار دانستن مسیحیان از جانب سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی آن است، که از نام اسلام جهاد را به مقابل نصرانیان قانونی سازند.
در کتاب مسئله شناخت پیغمبران از نگاه نصرانیان نیز مورد تنقید قرار می‌گیرد. سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی نظر اسلام را در باره پیغمبران حق و بیالیش حسابیده، ولی نظر نصرانیان را در مورد پیغمبران باطل می‌شمارد. گویا از نگاه نصرانیان معاصر پیغمبران شرابنوش، زناکار، دروغگو و عشقباز و زن‌باز بوده‌اند (1:48-50). نهضتیان خلاصه خود را در باره اعتقاد مسیحیان به پیغمبران تنها با روایتی، که در عهد قدیم نسبت به پیامبران نه و سلیمان نقل شده‌اند، آنها را بدنام نموده‌اند. حال آن، که سرچشمه اساسی دین نصرانی عهد جدید (قسم دوم انجیل) بوده، آن از کتوب مرقوس، متا، لقا و یوهنا عبارت است و با آن روایتی، که نهضتیان برای سیاه کردن مسیحیان استفاده کرده‌اند، اختلاف دارند.
به اندیشه مبلغان سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی مسیحیان در کشورهای مسلمانی این گونه عقیده‌ها را دایر به پیغمبران برای آن ترغیب می‌نموده‌اند، که “ذهن آنها را (مسلمانها را ن. ق .) خراب کرده و به آنها تعلیم بدهند، که پیغمبران دروغگو، زناکار، شرابخوار و بی‌حیا گشته‌اند” (1:51) چرا از اسلام روی گرداندی؟ انتشارات کمیته فرهنگی نهضت اسلامی تاجیکستان. این جا سؤالی به میان می‌آید، که نخواد نصرانیان به این درجه از دین خود روی گردانیده باشند، که پیامبران خود را تحقیر نمایند؟ مگر این خنده‌آور و تحقیر نیست؟
در عین زمان، در کتاب “چرا از اسلام روی گرداندی” نهضتیان تعریف مسیح را در انجیل یوهنا و قرآن مقایسه نمود، تصدیق می‌نمایند، که در قرآن مسیح به مبارک خداوند شرفمند گردیده است، “اما مسیحی، که در انجیل تعریف شده است، نه تنها مبارک نبوده، بلکه به وی لعنت شده است” (1:54). زیرا به عقیده نهضتیان، گویا انجیل حقیقی را پیروان مسیحیت تحریف و دگرگون ساخته‌اند. خلاصه، انجیل مسیحیان معاصر “انجیل های دروغین” (1:55) بوده‌اند.
در کتاب مذکور مخصوصا مراسم تجلیل روز مولود عیسی مسیح در کالیساهای کتالیکی مورد تنقید و تحقیر قرار گرفته است. مثلا، مراسم نصرانی-عشای ربانی، یعنی خوردن می و نان فطیر در این مراسم خرافات محض به قلم داده شده، آن “واقعا چه بدبختی عجیبی، چه بی‌خردی، چه جهل و نادانی” دانسته شده است، که تحقیر خیلی سنگین است.
زیاده از این، نهضتیان مراسم کتالیکها در مورد توبه و اقرار را از زبان یک “مرد اصفهانی” ایرانی همچون مراسم “بهشت‌فروشی” کالیسای نصرانی مورد تحقیر قرار داده‌اند. گویا یک “مرد اصفهانی” از پاپ با مبلغ معین دوزخ را خریده، از پاپ سند مالکیت می‌گیرد و سپس به “مرکز عمومی مسیحیان رفته و فریاد می‌زند”: “مژده و بشارت!” (1:58). چون مسیحیان گوش می‌دهند، “مرد اصفهانی” می‌گوید: “عالی‌ترین نوید و بشارتم برای مسیحیان این است، که هر که از این لحظه به بعد هرگز برای خرید بهشت به پاپ مراجعت نکنند، زیرا بهشت خریدن برای ترس جهنم و در آتش سوختن بود، که اینک من به خاطر شما تمام دوزخ را خریدم…مطمئن باشید من هرگز شما را به جهنم راه نخواهم داد!” (1:59). مؤلف نهضتی نقل خود را ادامه‌ بخشیده، تصدیق می‌کند، که بعد این حادثه مسیحیان دیگر به کالیسا نرفته‌اند و پاپ و هم‌مسلکانش گرفتار بحران اقتصادی شده، به نزد “مرد اصفهانی” می‌روند و “با پرداخت پول فراوان سند مالکیت جهنم را از این مرد زرنگ پس گرفتند و باز از نو بازار “بهشت‌فروشی آنها” رونق گرفت” (1:59).
این جا نکته تعجب‌آور آن است، که “قهرمان” سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی در این مورد یک مرد ایرانی است، که نهضتیان با این اصول نه تنها نصرانیان، بخصوص کتالیکها را تحقیر کرده‌اند، اینچنین کوشیده‌اند با این روایت ساخته افضلیت شیعه امامیه را از دیگر دین و مذاهب تأکید ساخته، دقت شهروندان تاجیکستانی را به شیعه امامیه جلب نمایند، که این از شعیگرا و مبلغان شعه و غایه‌‌های “انقلاب اسلامی” بودن آنها درک می‌دهد. واقعا موافق تعلیمات امام خمینی، که امروز اساس عقیده ای و سیاست حکومت اسلامی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می دهد، “انقلاب اسلامی” باید در تمام جهان به “انقلاب سیاسی” تبدیل یافته، همه گونه نظامهای غیراسلامی را همچون نظام “شیطانی” از بین برد و اسلام در جهان از “کفر” غالب آید (2:27).
همزمان یادرس باید کرد، که کتاب “چرا از اسلام روی گرداندی؟” به مقابل آنهای نوشته شده است، که از دین اسلام خارج شده، دین و مذاهب دیگر را، به مثل دین نصرانی، مذهب بهائیه و غیره قبول کرده، از اسلام خارج شده‌اند و به گفت نهضتیان “مرتد” گردیده‌اند. ولی این دلیل نمی‌تواند اساسی برای تحقیر و استهزای مردمان یهود و نصرانی و کتوب مقدس آنها باشد. این جا هدف نهضتیان اساسا ترغیب غایه‌‌های “انقلاب اسلامی” می‌باشد. آنها با بهانه “نصیحت” کردن “مرتدشدگان” اصلا کوشیده‌اند، که سیاست حکومت اسلامی ایران را نسبت به یهودیان و مسیحیان در تفکر مسلمانان تاجیکستان جای کنند و یهودیان و نصرانیان را به “کفر و مرتد” بودن گنهکار نموده، آنها را در قطار مشرکان گذاشته، تصدیق نمایند، که “جزای مرتد قتل است” (1:120).
البته، ترغیب این گونه عقیده‌های دینی-افراطی از جانب سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی به شعور مسلمانان تاجیکستان، بخصوص جوانان، بی‌تأثیر نمی‌ماند و می‌تواند در آنها حس بدبینی و نفرت را نسبت به یهودیان و نصرانیان بیدار کرده، برای برانگیختن نزاع های دینی-مذهبی زمینه‌های عقیده ای فراهم آورد و امن و ثبات جامعه تاجیکستان را، که در آن پیروان ادیان مختلف کار و زندگی می‌کنند، ویران سازد.
بیهوده نیست، که در ابتدای سالهای 90 قرن 20، وقتی که سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی به فعالیت آشکارا شروع نمود، اکثر یهودیان و نصرانیان از تاجیکستان فرار کردند. آنها را محض میدان نشینی و تظاهرات تأسیسداده سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی به هراس ‌افکنده، در آنها احساس “اسلامحراسی” را به وجود آورده بود. از این نگاه، در رواج یافتن پدیده “اسلامحراسی”، که امروز به یک روند سیاسی تبدیل یافته است، نقش سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی نیز کلان است. حال آن که نقش یهودیان و نصرانیان در انکشاف علم و صنعت، اقتصادیات، عرصه حیات اجتماعی، از جمله معارف و بهداشت تاجیکستان خیلی بزرگ بود، ولی سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی همه آن چیزی، که یهودیان و نصرانیان ایجاد و بنیاد کرده بودند، سالهای 90 قرن 20 آنها را خراب و نابود ساختند.
همچنین باید گفت، که فتل هیئت سازمان ملل متحد سال 1997 در ناحیه طویلدره و گردشگران نصرانی مذهب در ماه اوت سال 2018 در ناحیه دنغره و صدها اعمال تروریستی دیگر با دست تروریستان سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی انجام یافته است. اعضای سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی در جنگهای سوریه و عراق نیز اشتراک کرده‌اند. امروز در صف گروه های تروریستی افغانستان نیز عمل می‌کنند. خلاصه، فعالیت افراطگرای-تروریستی سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی کیهاست، که خصوصیت بین‌المللی کسب کرده است. از این رو، نسبت به سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی از روی معیارهای دوخوره مناسبت کردن خلاف اسناد حقوق بشر بوده، اعتبار کمیته حفظ حقوق انسان سازمان ملل متحد و سازمان امنیت و همکاری اروپا را در کشورهای مسلمانی می‌تواند کاهش دهد.
بنا بر این، از جانب دادگاه عالی جمهوری تاجیکستان همچون سازمان افراطگرای-تروریستی قطع گردیدن فعالیت سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی امر واقعی و ناگذیر بوده، آن نه تنها طبق قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان، همچنین موافق طلبات اسناد حقوق بشر صورت گرفته است و سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی از جانب مسئولان سازمان امنیت و همکاری اروپا باید به عنوان یک سازمان افراطگرای-تروریستی دارای خصوصیت بین‌المللی اعتراف گردد.
ادبیات:
1. چرا از اسلام روی گرداندی؟ انتشارات کمیته فرهنگی نهضت اسلامی تاجیکستان. سال 1999.
2. Principes, sociaux et religuex. Paris, 1979.
قمر نورالحق اف

Шарҳи худро гузоред

Еmail-и шумо нашр нахоҳад шуд. бахшҳои ҳатми бо * ишора шудаанд *

*

code